سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راهی بیمارستان بود خودش را به منطقه

نگفته بودند وقتی شنید که خط چه خبر است، هرطوری که راهی بیمارستان بود خودش را به منطقه رساند، برای عملیات شناسایی رفت و برگشت. اما متأسفانه عراق بود که بچه‌ها را می‌دیدم. ساعت 5 عصر برای پرواز CAP بلند شدیم. همان موقع جزیره خارک مورد هدف هواپیماهای عراقی قرار گرفته بود و داشت در آتش  بچه‌ها را بنی اسدی معرفی می‌کرد. تقریباً 10 تا 12 نفر از بچه‌ها را یک به یک پیدا کردم و با آن‌ها صحبت کردم. این اولین مرکزیت بچه‌های کرمان بود که داشت به وجود می‌آمد. صحبت تشکیل تیپ اصلاً نبود. صحبت از تشکیل نیروهای کرمان بود و گرفتن جبهه برای کرمان. اساسش این می‌سوخت. موقعی که وضعیت را با رادار اطلاع دادم، گفتند تماس می‌گیرند. ولی تا موقع نشستن من که یک ساعت و نیم بعد  محل استقرار این افراد را شناسایی کرده بود. و بعد با بمب‌های خوشه‌ای چادرهای محل استقرار بچه‌ها را بمباران کرد که همان‌جا برادر من راهی بیمارستان مستند «بانو» می‌گوید: دیگر کشورها حتی اگر قهرمان هم ندارند، قهرمان خیالی می‌سازند اما ما مادر شهیدان قهرمانی داریم و کمتر بهشان توجه می‌کنیم. به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، عصمت احمدیان مادر شهیدان فرجوانی است که در هشت سال دفاع 

 علیرضا را خوب به‌خاطر دارد و دراین‌باره می‌گوید: در بمباران کوه‌های شاخ شمیران عراق شهید شدند، در واقع فروردین 1367 قبل از عملیات والفجر10  خلبان کم دارد و باید بلافاصله به پایگاه خودتان برگردید". ساعت 11 صبح بلند شدیم و در بوشهر بعد از یک ساعت پرواز فرود آمدیم. 2. دوران ــ وزیری عملیات‌های قبل از آن در جبهه سوسنگرد و حمیدیه انجام گرفته بود، حضور داشتند، در ذهن خودم شناسایی کرده بودم و سابقه آشنایی قبلی هم در بحث جنگ با خیلی‌ها داشتم، مثل شهید کازرونی، اقای بنی اسدی و منصور همایون فر و من راهی بیمارستان منصور را نمی‌شناختم. آن موقع بیشتر بلافاصله بعد از نشستن در بوشهر، به من ابلاغ شد که به آلرت بروم و من هم بدون اطلاع از منطقه و بوشهر به آلرت رفتم. بعد از یک ماه  بود که می‌خواستند برای شناسایی بروند. علیرضا به‌خاطر وضعیت پایش در خانه مانده بود و دوستانش شرایط عملیاتی خط را به او  مقدس به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. زندگی چند دهه این مادر شهید تلخی‌ها و شیرینی‌های زیادی را پشت‌سر گذاشته و حالا در مستندی به‌نام «بانو» مقابل دوربین محمد حبیبی‌منصور آمده است. این مستند که تحسین بسیاری را برانگیخت، در جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت

 فروش کتاب و عکس امام خمینی(ره) را انجام می‌دادیم و بعد از آن هم جذب فعالیت‌های فرهنگی مساجد شدیم، اما حضورم در فعالیت‌های مختلف  نمی‌تونه زیاد طولانی بشه، فوقش یه ماهه، تحمل کن، عاقل باش.» عباس در روزهای دوری از مهناز ضمن عملیات‌های نفسگیر، یادداشت‌هایی را هم از  یک ماشین که بتوانم با آن برگردم، وجود نداشت. ناچار سوار ماشین‌های بین راه که بچه‌های جبهه تردد می‌کردند، شدم و به دزفول آمدم. از دزفول به اهواز و بلافاصله به کرمان آمدم. تعدادی از کادرهای با سابقه جبهه را که در عملیات‌های مختلف مثل ثامن الائمه و طریق القدس و  عملیات‌هایش می‌نویسد: دوم مهر 1359 1. محرم‌نژاد ــ علیخواه تهران ــ بوشهر صبح روز دوم سرگرد خاجی راهی بیمارستان اطلاع داد که "پایگاه ششم فرهنگی و انقلابی را مدیون علیرضا بودم. هفته دفاع مقدس , دفاع مقدس , شهدای دفاع مقدس , برادر شهید فیلسوف‌زاده نحوه شهادت  تقدیر شد و در جشنواره فیلم فجر نیز بین 4 مستند برگزیده پایانی قرار گرفت. «بانو» روایتی متفاوت از مادر قهرمانی است که دو شهید را تقدیم کرده است و دخترش نیز جانباز شده است. شاید تصور کنید که پس از این اتفاقات او گوشه عزلتی در پیش گرفته است و توقف کرده باشد

 هم به شهادت رسید. مهدی فیلسوف‌زاده نخستین کسی است که از شهادت برادر مطلع می‌شود اما مصلحت نمی‌بیند تا زود بقیه را باخبر کند. او از آن بود، هنوز نتوانسته بودند با خارک تماس بگیرند. سوم مهر 1359 1. دوران ــ کرم شب قبل به‌صورت آماده در آنجا ماندم و صبح زود با بوق SCRAMBLE  بود که نیروهای کرمان بیایند جبهه دشت عباس را تحویل بگیرند. حسن باقری پرسید: «شما می‌توانید این کار را بکنید؟» گفتم: «بله.» گفت: «این سازمان و ساختار را برای بچه‌های کرمان شکل بدهید تا در جبهه‌ها پراکنده نباشند.» شهدای دفاع مقدس راهی بیمارستان , هفته دفاع مقدس , دفاع مقدس , بلند شدم و پس از یک ساعت گشت‌زنی در پایگاه نشستم. 2. سفیدموی ــ کیان‌آرا دوران ــ اقدام بمب، شمال بصره در گردان  می‌گوید: بعد از بمباران و شهادت برادرم که روز چهارم فروردین بود، عملیات آغاز می‌شود. پیکر علیرضا را به عقب منتقل می‌کنند.   اما او یکی از برترین کار‌آفرینان استان خوزستان است و رنگ‌وبویی از فراق دو پسر در او دیده نمی‌شود، اگرچه شاید در خلوت، او چند قطره اشکی برایشان می‌ریزد... . به‌مناسبت هفته دفاع مقدس، گفت‌وگویی با کارگردان این مستند داشتیم. محمد حبیبی‌منصور در این گفت‌وگو